محمد مهديمحمد مهدي، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

پسرم متولد پاییز ‘ ولی از جنس بهار

خاطره ششم -پنچ ماهگی

پنج ماهگی پسرم پسرک عزیزم تویی این ماه میتونی کامل به شکم برگردی و دستتم از زیرت در بیاری اگه چیزی رو بخوای تند تند قلت میزنی و میری و به چیزی که میخوای میرسی اما کلا روی زمین بودن و بازی کردن رو دوست نداری عاشق تفریح و گردشی دلت میخواد تو بغل باشی جاهای جدید بری و چیزای جدید ببینی عاشق مو کشیدن مخصوصا موهای منو و هستی خیلی برام جالب مجری برنامه کودک که حرف میزنه تو با زبون خودت باهاش حرف میزنی و جوابشو میدی اما به بقیه برنامه ها بی توجهی یکم سینه خیز میری اما عقبی و از چیزی که می خوای بهش برسی دورتر میشی بعد ناراحت میشی و غر میزنی  گریه کردنت خیلی بامزست و همه رو به خنده میندازه صدای موتور درمیاری دوووووووووووووووووووووو ...
9 آبان 1392

خاطره پنجم - چهار ماهگی پسرم

چهار ماهگی گل پسر نازم الهی من دورت بگردم که با قهقه هات حسابی دلبری میکنی برای همه میخندی حتی اگه خمار خوابم باشی اما بازم لبخند میزنی خیلی خوش اخلاق هستی همه اینو میگن یاد گرفتی وقتی تو بغل منی یکی صدات میکنه سرتو میبری رو سینه منو و قایم میشی اینقدر کنجکائی و صداها و اشیائ دور و برت حواستو پرت میکنن که دیگه تو بیداری شیر نمیخوری خیلی غضه میخورم و نگرانتم دلم نمیخواد پسر تگلی و تو دلبرو من لاغر و ضعیف بشه الهی بمیرم گاهی واقعا گرسنه میمونی و اذیت میشی نمیدونم الان میتونی بفهمی این چقدر برام دردناکه یا نه خیلی وقتا خودمو سرزنش میکنم نکنه واقعا تقصیر از منه ...... برای خوابم حتما باید تو ننو یا ماشین باشی هیچ مدل دیگه ای نمیخوابی و...
4 آبان 1392
1